شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : مربع ترکیب
رسـیــدم بـاز هـم بـیاسـتــخــاره حـرم حـال خـوشی دارد دوبـاره
شب است و آسمان با یک اشاره بهروی صحـن میریـزد ستـاره
دوبـاره دل فـقـیـرِخانـهزاد است
مـقـیـم جـنّـتِ بـابالـجـواد اسـت
تمـاشـا میکـنم این تاب وتب را چـشـیدم دمبهدم طـعـم رطب را
بـبـیـن مــولـودِ آئـیــنـهنـسَـب را چـراغـان میکـنـد مـاهِرجـب را خــبــر آورده ام حــیّ سـبــحــان
پـدرشدحـضرتِ شـاهِخـراسـان
سلامی عرض کردم محضرِیار مـبـارکبـاد گـفـتم!کـردم اقـرار
که هـرثـانـیـه مشـتـاقـم به دیدار زدم رویِ ضریحش بوسه دهبار
دل از من برده؛خـیلی بیقـرارم
جـواد إبنرضـا را دوسـت دارم
دوچـشـمـانـش پـنـاهِ اهـل عــالـم دعـایـش بـهـتـرین داروومـرهم
به عـشـقـش میچکـد بارانِ نمنم نـگـاهـش هـسـت اعـجـازِ دمـادم
بهروی سنگ اگرذکری بخواند
سـریـعـاً مـیشـود دُرّ و زبـرجـد همان ذکری که عشقِ «إن یکاد»استجواد است و جواد است و جواد است کـرامـاتش چـنان درازدیاد است بـسـاطِ حـاتـم طـایـی کـساد است
شـبـیه حـضرت موسی بن جعفر
به سائل میدهد ازهرچه بهـتـر همان عشقیست که درجستجویم گــدای او شـــدن؛شــد آرزویـــم
کـنـارش گرچه غـرقِ گـفـتـگویم نـیـازی نیست ازحـاجـت بگـویم
نـشــسـتـم تـا کـه از مـاهِ مـنـیـرم
بـراتِکـربـلا عــیـدی بـگـیــرم!